مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
دوباره دفترِ شعرم پر از «حسن جان» است به سرزمینِ غـزلـواره؛ واژهباران است چه ریسهایست، که تسبیحِ نور، بافتهاند برای ذکـرِ من امشب سـتارهبـندان است بـه عــشـقِ آمـدنِ ایـن سُـلالـۀ رضــوی نباتِ شـعـرم، سوغـاتیِ خـراسـان است همانکه چهرۀ او سُرَّ مَن رأیست، رسید به نورِ مقدمِ او کور، چشمِ شیطان است کـریـمزاده و مانـنـد مجـتـبـاسـت، کـریم هر آنکه در نَزَد این خانه را پشیمان است اگـر چه شُـهـرۀ خـلـقانـد سـامـرایـیهـا ولی گـداییِ او شـغـلِ اهـلِ ایـران اسـت به حج نرفت، ولی کعبه نیز، میدانست که او مجاورِ هر روزِ صاحبِ خانهست زیـارتِ حـرمـش بـا ظـهـورِ فـرزنـدش تـمام خواسـتۀ ما؛ هم این و هم آن است اگر چه شاد، ولیکـن پُر از غـمیم، همه و بدترین غمِ این روزگار، هجران است خـدا کـنـد که بگـویـند، در شب مـیـلاد: شب جـداییِ از یار، رو به پـایـان است |